Hafız Divanı [Farsça Fihrist]

Gazel 001 - الا يا ايها الساقی ادر کاسا و ناولها

Gazel 002 - صلاح کار کجا و من خراب کجا

Gazel 003 - اگر آن ترک شيرازی به دست آرد دل ما را

Gazel 004 - صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را

Gazel 005 - دل می‌رود ز دستم صاحب دلان خدا را

Gazel 006 - به ملازمان سلطان که رساند اين دعا را

Gazel 007 - صوفی بيا که آينه صافيست جام را

Gazel 008 - ساقيا برخيز و درده جام را

Gazel 009 - رونق عهد شباب است دگر بستان را

Gazel 010 - دوش از مسجد سوی ميخانه آمد پير ما

Gazel 011 - ساقی به نور باده برافروز جام ما

Gazel 012 - ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما

Gazel 013 - می‌دمد صبح و کله بست سحاب

Gazel 014 - گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر اين غريب

Gazel 015 - ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت

Gazel 016 - خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت

Gazel 017 - سينه از آتش دل در غم جانانه بسوخت

Gazel 018 - ساقيا آمدن عيد مبارک بادت

Gazel 019 - ای نسيم سحر آرامگه يار کجاست

Gazel 020 - روزه يک سو شد و عيد آمد و دل‌ها برخاست

Gazel 021 - دل و دينم شد و دلبر به ملامت برخاست

Gazel 022 - چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست

Gazel 023 - خيال روی تو در هر طريق همره ماست

Gazel 024 - مطلب طاعت و پيمان و صلاح از من مست

Gazel 025 - شکفته شد گل حمرا و گشت بلبل مست

Gazel 026 - زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست

Gazel 027 - در دير مغان آمد يارم قدحی در دست

Gazel 028 - به جان خواجه و حق قديم و عهد درست

Gazel 029 - ما را ز خيال تو چه پروای شراب است

Gazel 030 - زلفت هزار دل به يکی تار مو ببست

Gazel 031 - آن شب قدری که گويند اهل خلوت امشب است

Gazel 032 - خدا چو صورت ابروی دلگشای تو بست

Gazel 033 - خلوت گزيده را به تماشا چه حاجت است

Gazel 034 - رواق منظر چشم من آشيانه توست

Gazel 035 - برو به کار خود ای واعظ اين چه فريادست

Gazel 036 - تا سر زلف تو در دست نسيم افتادست

Gazel 037 - بيا که قصر امل سخت سست بنيادست

Gazel 038 - بی مهر رخت روز مرا نور نماندست

Gazel 039 - باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبر است

Gazel 040 - المنه لله که در ميکده باز است

Gazel 041 - اگر چه باده فرح بخش و باد گل‌بيز است

Gazel 042 - حال دل با تو گفتنم هوس است

Gazel 043 - صحن بستان ذوق بخش و صحبت ياران خوش است

Gazel 044 - کنون که بر کف گل جام باده صاف است

Gazel 045 - در اين زمانه رفيقی که خالی از خلل است

Gazel 046 - گل در بر و می در کف و معشوق به کام است

Gazel 047 - به کوی ميکده هر سالکی که ره دانست

Gazel 048 - صوفی از پرتو می راز نهانی دانست

Gazel 049 - روضه خلد برين خلوت درويشان است

Gazel 050 - به دام زلف تو دل مبتلای خويشتن است

Gazel 051 - لعل سيراب به خون تشنه لب يار من است

Gazel 052 - روزگاريست که سودای بتان دين من است

Gazel 053 - منم که گوشه ميخانه خانقاه من است

Gazel 054 - ز گريه مردم چشمم نشسته در خون است

Gazel 055 - خم زلف تو دام کفر و دين است

Gazel 056 - دل سراپرده محبت اوست

Gazel 057 - آن سيه چرده که شيرينی عالم با اوست

Gazel 058 - سر ارادت ما و آستان حضرت دوست

Gazel 059 - دارم اميد عاطفتی از جانب دوست

Gazel 060 - آن پيک نامور که رسيد از ديار دوست

Gazel 061 - صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست

Gazel 062 - مرحبا ای پيک مشتاقان بده پيغام دوست

Gazel 063 - روی تو کس نديد و هزارت رقيب هست

Gazel 064 - اگر چه عرض هنر پيش يار بی‌ادبيست

Gazel 065 - خوشتر ز عيش و صحبت و باغ و بهار چيست

Gazel 066 - بنال بلبل اگر با منت سر ياريست

Gazel 067 - يا رب اين شمع دل افروز ز کاشانه کيست

Gazel 068 - ماهم اين هفته برون رفت و به چشمم ساليست

Gazel 069 - کس نيست که افتاده آن زلف دوتا نيست

Gazel 070 - مردم ديده ما جز به رخت ناظر نيست

Gazel 071 - زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نيست

Gazel 072 - راهيست راه عشق که هيچش کناره نيست

Gazel 073 - روشن از پرتو رويت نظری نيست که نيست

Gazel 074 - حاصل کارگه کون و مکان اين همه نيست

Gazel 075 - خواب آن نرگس فتان تو بی چيزی نيست

Gazel 076 - جز آستان توام در جهان پناهی نيست

Gazel 077 - بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت

Gazel 078 - ديدی که يار جز سر جور و ستم نداشت

Gazel 079 - کنون که می‌دمد از بوستان نسيم بهشت

Gazel 080 - عيب رندان مکن ای زاهد پاکيزه سرشت

Gazel 081 - صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت

Gazel 082 - آن ترک پری چهره که دوش از بر ما رفت

Gazel 083 - گر ز دست زلف مشکينت خطايی رفت رفت

Gazel 084 - ساقی بيار باده که ماه صيام رفت

Gazel 085 - شربتی از لب لعلش نچشيديم و برفت

Gazel 086 - ساقی بيا که يار ز رخ پرده برگرفت

Gazel 087 - حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت

Gazel 088 - شنيده‌ام سخنی خوش که پير کنعان گفت

Gazel 089 - يا رب سببی ساز که يارم به سلامت

Gazel 090 - ای هدهد صبا به سبا می‌فرستمت

Gazel 091 - ای غايب از نظر به خدا می‌سپارمت

Gazel 092 - مير من خوش می‌روی کاندر سر و پا ميرمت

Gazel 093 - چه لطف بود که ناگاه رشحه قلمت

Gazel 094 - زان يار دلنوازم شکريست با شکايت

Gazel 095 - مدامم مست می‌دارد نسيم جعد گيسويت

Gazel 096 - درد ما را نيست درمان الغياث

Gazel 097 - تويی که بر سر خوبان کشوری چون تاج

Gazel 098 - اگر به مذهب تو خون عاشق است مباح

Gazel 099 - دل من در هوای روی فرخ

Gazel 100 - دی پير می فروش که ذکرش به خير باد

Gazel 101 - شراب و عيش نهان چيست کار بی‌بنياد

Gazel 102 - دوش آگهی ز يار سفرکرده داد باد

Gazel 103 - روز وصل دوستداران ياد باد

Gazel 104 - جمالت آفتاب هر نظر باد

Gazel 105 - صوفی ار باده به اندازه خورد نوشش باد

Gazel 106 - تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد

Gazel 107 - حسن تو هميشه در فزون باد

Gazel 108 - خسروا گوی فلک در خم چوگان تو باد

Gazel 109 - دير است که دلدار پيامی نفرستاد

Gazel 110 - پيرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد

Gazel 111 - عکس روی تو چو در آينه جام افتاد

Gazel 112 - آن که رخسار تو را رنگ گل و نسرين داد

Gazel 113 - بنفشه دوش به گل گفت و خوش نشانی داد

Gazel 114 - همای اوج سعادت به دام ما افتد

Gazel 115 - درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد

Gazel 116 - کسی که حسن و خط دوست در نظر دارد

Gazel 117 - دل ما به دور رويت ز چمن فراغ دارد

Gazel 118 - آن کس که به دست جام دارد

Gazel 119 - دلی که غيب نمای است و جام جم دارد

Gazel 120 - بتی دارم که گرد گل ز سنبل سايه بان دارد

Gazel 121 - هر آن کو خاطر مجموع و يار نازنين دارد

Gazel 122 - هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد

Gazel 123 - مطرب عشق عجب ساز و نوايی دارد

Gazel 124 - آن که از سنبل او غاليه تابی دارد

Gazel 125 - شاهد آن نيست که مويی و ميانی دارد

Gazel 126 - جان بی جمال جانان ميل جهان ندارد

Gazel 127 - روشنی طلعت تو ماه ندارد

Gazel 128 - نيست در شهر نگاری که دل ما ببرد

Gazel 129 - اگر نه باده غم دل ز ياد ما ببرد

Gazel 130 - سحر بلبل حکايت با صبا کرد

Gazel 131 - بيا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد

Gazel 132 - به آب روشن می عارفی طهارت کرد

Gazel 133 - صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد

Gazel 134 - بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد

Gazel 135 - چو باد عزم سر کوی يار خواهم کرد

Gazel 136 - دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان کرد

Gazel 137 - دل از من برد و روی از من نهان کرد

Gazel 138 - ياد باد آن که ز ما وقت سفر ياد نکرد

Gazel 139 - رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد

Gazel 140 - دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد

Gazel 141 - ديدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد

Gazel 142 - دوستان دختر رز توبه ز مستوری کرد

Gazel 143 - سال‌ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد

Gazel 144 - به سر جام جم آن گه نظر توانی کرد

Gazel 145 - چه مستيست ندانم که رو به ما آورد

Gazel 146 - صبا وقت سحر بويی ز زلف يار می‌آورد

Gazel 147 - نسيم باد صبا دوشم آگهی آورد

Gazel 148 - يارم چو قدح به دست گيرد

Gazel 149 - دلم جز مهر مه رويان طريقی بر نمی‌گيرد

Gazel 150 - ساقی ار باده از اين دست به جام اندازد

Gazel 151 - دمی با غم به سر بردن جهان يک سر نمی‌ارزد

Gazel 152 - در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد

Gazel 153 - سحر چون خسرو خاور علم بر کوهساران زد

Gazel 154 - راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد

Gazel 155 - اگر روم ز پی اش فتنه‌ها برانگيزد

Gazel 156 - به حسن و خلق و وفا کس به يار ما نرسد

Gazel 157 - هر که را با خط سبزت سر سودا باشد

Gazel 158 - من و انکار شراب اين چه حکايت باشد

Gazel 159 - نقد صوفی نه همه صافی بی‌غش باشد

Gazel 160 - خوش است خلوت اگر يار يار من باشد

Gazel 161 - کی شعر تر انگيزد خاطر که حزين باشد

Gazel 162 - خوش آمد گل وز آن خوشتر نباشد

Gazel 163 - گل بی رخ يار خوش نباشد

Gazel 164 - نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد

Gazel 165 - مرا مهر سيه چشمان ز سر بيرون نخواهد شد

Gazel 166 - روز هجران و شب فرقت يار آخر شد

Gazel 167 - ستاره‌ای بدرخشيد و ماه مجلس شد

Gazel 168 - گداخت جان که شود کار دل تمام و نشد

Gazel 169 - ياری اندر کس نمی‌بينيم ياران را چه شد

Gazel 170 - زاهد خلوت نشين دوش به ميخانه شد

Gazel 171 - دوش از جناب آصف پيک بشارت آمد

Gazel 172 - عشق تو نهال حيرت آمد

Gazel 173 - در نمازم خم ابروی تو با ياد آمد

Gazel 174 - مژده ای دل که دگر باد صبا بازآمد

Gazel 175 - صبا به تهنيت پير می فروش آمد

Gazel 176 - سحرم دولت بيدار به بالين آمد

Gazel 177 - نه هر که چهره برافروخت دلبری داند

Gazel 178 - هر که شد محرم دل در حرم يار بماند

Gazel 179 - رسيد مژده که ايام غم نخواهد ماند

Gazel 180 - ای پسته تو خنده زده بر حديث قند

Gazel 181 - بعد از اين دست من و دامن آن سرو بلند

Gazel 182 - حسب حالی ننوشتی و شد ايامی چند

Gazel 183 - دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند

Gazel 184 - دوش ديدم که ملايک در ميخانه زدند

Gazel 185 - نقدها را بود آيا که عياری گيرند

Gazel 186 - گر می فروش حاجت رندان روا کند

Gazel 187 - دلا بسوز که سوز تو کارها بکند

Gazel 188 - مرا به رندی و عشق آن فضول عيب کند

Gazel 189 - طاير دولت اگر باز گذاری بکند

Gazel 190 - کلک مشکين تو روزی که ز ما ياد کند

Gazel 191 - آن کيست کز روی کرم با ما وفاداری کند

Gazel 192 - سرو چمان من چرا ميل چمن نمی‌کند

Gazel 193 - در نظربازی ما بی‌خبران حيرانند

Gazel 194 - سمن بويان غبار غم چو بنشينند بنشانند

Gazel 195 - غلام نرگس مست تو تاجدارانند

Gazel 196 - آنان که خاک را به نظر کيميا کنند

Gazel 197 - شاهدان گر دلبری زين سان کنند

Gazel 198 - گفتم کی ام دهان و لبت کامران کنند

Gazel 199 - واعظان کاين جلوه در محراب و منبر می‌کنند

Gazel 200 - دانی که چنگ و عود چه تقرير می‌کنند

Gazel 201 - شراب بی‌غش و ساقی خوش دو دام رهند

Gazel 202 - بود آيا که در ميکده‌ها بگشايند

Gazel 203 - سال‌ها دفتر ما در گرو صهبا بود

Gazel 204 - ياد باد آن که نهانت نظری با ما بود

Gazel 205 - تا ز ميخانه و می نام و نشان خواهد بود

Gazel 206 - پيش از اينت بيش از اين انديشه عشاق بود

Gazel 207 - ياد باد آن که سر کوی توام منزل بود

Gazel 208 - خستگان را چو طلب باشد و قوت نبود

Gazel 209 - قتل اين خسته به شمشير تو تقدير نبود

Gazel 210 - دوش در حلقه ما قصه گيسوی تو بود

Gazel 211 - دوش می‌آمد و رخساره برافروخته بود

Gazel 212 - يک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود

Gazel 213 - گوهر مخزن اسرار همان است که بود

Gazel 214 - ديدم به خواب خوش که به دستم پياله بود

Gazel 215 - به کوی ميکده يا رب سحر چه مشغله بود

Gazel 216 - آن يار کز او خانه ما جای پری بود

Gazel 217 - مسلمانان مرا وقتی دلی بود

Gazel 218 - در ازل هر کو به فيض دولت ارزانی بود

Gazel 219 - کنون که در چمن آمد گل از عدم به وجود

Gazel 220 - از ديده خون دل همه بر روی ما رود

Gazel 221 - چو دست بر سر زلفش زنم به تاب رود

Gazel 222 - از سر کوی تو هر کو به ملالت برود

Gazel 223 - هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود

Gazel 224 - خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود

Gazel 225 - ساقی حديث سرو و گل و لاله می‌رود

Gazel 226 - ترسم که اشک در غم ما پرده در شود

Gazel 227 - گر چه بر واعظ شهر اين سخن آسان نشود

Gazel 228 - گر من از باغ تو يک ميوه بچينم چه شود

Gazel 229 - بخت از دهان دوست نشانم نمی‌دهد

Gazel 230 - اگر به باده مشکين دلم کشد شايد

Gazel 231 - گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آيد

Gazel 232 - بر سر آنم که گر ز دست برآيد

Gazel 233 - دست از طلب ندارم تا کام من برآيد

Gazel 234 - چو آفتاب می از مشرق پياله برآيد

Gazel 235 - زهی خجسته زمانی که يار بازآيد

Gazel 236 - اگر آن طاير قدسی ز درم بازآيد

Gazel 237 - نفس برآمد و کام از تو بر نمی‌آيد

Gazel 238 - جهان بر ابروی عيد از هلال وسمه کشيد

Gazel 239 - رسيد مژده که آمد بهار و سبزه دميد

Gazel 240 - ابر آذاری برآمد باد نوروزی وزيد

Gazel 241 - معاشران ز حريف شبانه ياد آريد

Gazel 242 - بيا که رايت منصور پادشاه رسيد

Gazel 243 - بوی خوش تو هر که ز باد صبا شنيد

Gazel 244 - معاشران گره از زلف يار باز کنيد

Gazel 245 - الا ای طوطی گويای اسرار

Gazel 246 - عيد است و آخر گل و ياران در انتظار

Gazel 247 - صبا ز منزل جانان گذر دريغ مدار

Gazel 248 - ای صبا نکهتی از کوی فلانی به من آر

Gazel 249 - ای صبا نکهتی از خاک ره يار بيار

Gazel 250 - روی بنمای و وجود خودم از ياد ببر

Gazel 251 - شب وصل است و طی شد نامه هجر

Gazel 252 - گر بود عمر به ميخانه رسم بار دگر

Gazel 253 - ای خرم از فروغ رخت لاله زار عمر

Gazel 254 - ديگر ز شاخ سرو سهی بلبل صبور

Gazel 255 - يوسف گمگشته بازآيد به کنعان غم مخور

Gazel 256 - نصيحتی کنمت بشنو و بهانه مگير

Gazel 257 - روی بنما و مرا گو که ز جان دل برگير

Gazel 258 - هزار شکر که ديدم به کام خويشت باز

Gazel 259 - منم که ديده به ديدار دوست کردم باز

Gazel 260 - ای سرو ناز حسن که خوش می‌روی به ناز

Gazel 261 - درآ که در دل خسته توان درآيد باز

Gazel 262 - حال خونين دلان که گويد باز

Gazel 263 - بيا و کشتی ما در شط شراب انداز

Gazel 264 - خيز و در کاسه زر آب طربناک انداز

Gazel 265 - برنيامد از تمنای لبت کامم هنوز

Gazel 266 - دلم رميده لولی‌وشيست شورانگيز

Gazel 267 - ای صبا گر بگذری بر ساحل رود ارس

Gazel 268 - گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس

Gazel 269 - دلا رفيق سفر بخت نيکخواهت بس

Gazel 270 - درد عشقی کشيده‌ام که مپرس

Gazel 271 - دارم از زلف سياهش گله چندان که مپرس

Gazel 272 - بازآی و دل تنگ مرا مونس جان باش

Gazel 273 - اگر رفيق شفيقی درست پيمان باش

Gazel 274 - به دور لاله قدح گير و بی‌ريا می‌باش

Gazel 275 - صوفی گلی بچين و مرقع به خار بخش

Gazel 276 - باغبان گر پنج روزی صحبت گل بايدش

Gazel 277 - فکر بلبل همه آن است که گل شد يارش

Gazel 278 - شراب تلخ می‌خواهم که مردافکن بود زورش

Gazel 279 - خوشا شيراز و وضع بی‌مثالش

Gazel 280 - چو برشکست صبا زلف عنبرافشانش

Gazel 281 - يا رب اين نوگل خندان که سپردی به منش

Gazel 282 - ببرد از من قرار و طاقت و هوش

Gazel 283 - سحر ز هاتف غيبم رسيد مژده به گوش

Gazel 284 - هاتفی از گوشه ميخانه دوش

Gazel 285 - در عهد پادشاه خطابخش جرم پوش

Gazel 286 - دوش با من گفت پنهان کاردانی تيزهوش

Gazel 287 - ای همه شکل تو مطبوع و همه جای تو خوش

Gazel 288 - کنار آب و پای بيد و طبع شعر و ياری خوش

Gazel 289 - مجمع خوبی و لطف است عذار چو مهش

Gazel 290 - دلم رميده شد و غافلم من درويش

Gazel 291 - ما آزموده‌ايم در اين شهر بخت خويش

Gazel 292 - قسم به حشمت و جاه و جلال شاه شجاع

Gazel 293 - بامدادان که ز خلوتگه کاخ ابداع

Gazel 294 - در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع

Gazel 295 - سحر به بوی گلستان دمی شدم در باغ

Gazel 296 - طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به کف

Gazel 297 - زبان خامه ندارد سر بيان فراق

Gazel 298 - مقام امن و می بی‌غش و رفيق شفيق

Gazel 299 - اگر شراب خوری جرعه‌ای فشان بر خاک

Gazel 300 - هزار دشمنم ار می‌کنند قصد هلاک

Gazel 301 - ای دل ريش مرا با لب تو حق نمک

Gazel 302 - خوش خبر باشی ای نسيم شمال

Gazel 303 - شممت روح وداد و شمت برق وصال

Gazel 304 - دارای جهان نصرت دين خسرو کامل

Gazel 305 - به وقت گل شدم از توبه شراب خجل

Gazel 306 - اگر به کوی تو باشد مرا مجال وصول

Gazel 307 - هر نکته‌ای که گفتم در وصف آن شمايل

Gazel 308 - ای رخت چون خلد و لعلت سلسبيل

Gazel 309 - عشقبازی و جوانی و شراب لعل فام

Gazel 310 - مرحبا طاير فرخ پی فرخنده پيام

Gazel 311 - عاشق روی جوانی خوش نوخاسته‌ام

Gazel 312 - بشری اذ السلامه حلت بذی سلم

Gazel 313 - بازآی ساقيا که هواخواه خدمتم

Gazel 314 - دوش بيماری چشم تو ببرد از دستم

Gazel 315 - به غير از آن که بشد دين و دانش از دستم

Gazel 316 - زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم

Gazel 317 - فاش می‌گويم و از گفته خود دلشادم

Gazel 318 - مرا می‌بينی و هر دم زيادت می‌کنی دردم

Gazel 319 - سال‌ها پيروی مذهب رندان کردم

Gazel 320 - ديشب به سيل اشک ره خواب می‌زدم

Gazel 321 - هر چند پير و خسته دل و ناتوان شدم

Gazel 322 - خيال نقش تو در کارگاه ديده کشيدم

Gazel 323 - ز دست کوته خود زير بارم

Gazel 324 - گر چه افتاد ز زلفش گرهی در کارم

Gazel 325 - گر دست دهد خاک کف پای نگارم

Gazel 326 - در نهانخانه عشرت صنمی خوش دارم

Gazel 327 - مرا عهديست با جانان که تا جان در بدن دارم

Gazel 328 - من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم

Gazel 329 - جوزا سحر نهاد حمايل برابرم

Gazel 330 - تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم

Gazel 331 - به تيغم گر کشد دستش نگيرم

Gazel 332 - مزن بر دل ز نوک غمزه تيرم

Gazel 333 - نماز شام غريبان چو گريه آغازم

Gazel 334 - گر دست رسد در سر زلفين تو بازم

Gazel 335 - در خرابات مغان گر گذر افتد بازم

Gazel 336 - مژده وصل تو کو کز سر جان برخيزم

Gazel 337 - چرا نه در پی عزم ديار خود باشم

Gazel 338 - من دوستدار روی خوش و موی دلکشم

Gazel 339 - خيال روی تو چون بگذرد به گلشن چشم

Gazel 340 - من که از آتش دل چون خم می در جوشم

Gazel 341 - گر من از سرزنش مدعيان انديشم

Gazel 342 - حجاب چهره جان می‌شود غبار تنم

Gazel 343 - چل سال بيش رفت که من لاف می‌زنم

Gazel 344 - عمريست تا من در طلب هر روز گامی می‌زنم

Gazel 345 - بی تو ای سرو روان با گل و گلشن چه کنم

Gazel 346 - من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنم

Gazel 347 - صنما با غم عشق تو چه تدبير کنم

Gazel 348 - ديده دريا کنم و صبر به صحرا فکنم

Gazel 349 - دوش سودای رخش گفتم ز سر بيرون کنم

Gazel 350 - به عزم توبه سحر گفتم استخاره کنم

Gazel 351 - حاشا که من به موسم گل ترک می کنم

Gazel 352 - روزگاری شد که در ميخانه خدمت می‌کنم

Gazel 353 - من ترک عشق شاهد و ساغر نمی‌کنم

Gazel 354 - به مژگان سيه کردی هزاران رخنه در دينم

Gazel 355 - حاليا مصلحت وقت در آن می‌بينم

Gazel 356 - گرم از دست برخيزد که با دلدار بنشينم

Gazel 357 - در خرابات مغان نور خدا می‌بينم

Gazel 358 - غم زمانه که هيچش کران نمی‌بينم

Gazel 359 - خرم آن روز کز اين منزل ويران بروم

Gazel 360 - گر از اين منزل ويران به سوی خانه روم

Gazel 361 - آن که پامال جفا کرد چو خاک راهم

Gazel 362 - ديدار شد ميسر و بوس و کنار هم

Gazel 363 - دردم از يار است و درمان نيز هم

Gazel 364 - ما بی غمان مست دل از دست داده‌ايم

Gazel 365 - عمريست تا به راه غمت رو نهاده‌ايم

Gazel 366 - ما بدين در نه پی حشمت و جاه آمده‌ايم

Gazel 367 - فتوی پير مغان دارم و قوليست قديم

Gazel 368 - خيز تا از در ميخانه گشادی طلبيم

Gazel 369 - ما ز ياران چشم ياری داشتيم

Gazel 370 - صلاح از ما چه می‌جويی که مستان را صلا ...

Gazel 371 - ما درس سحر در ره ميخانه نهاديم

Gazel 372 - بگذار تا ز شارع ميخانه بگذريم

Gazel 373 - خيز تا خرقه صوفی به خرابات بريم

Gazel 374 - بيا تا گل برافشانيم و می در ساغر اندازيم

Gazel 375 - صوفی بيا که خرقه سالوس برکشيم

Gazel 376 - دوستان وقت گل آن به که به عشرت کوشيم

Gazel 377 - ما شبی دست برآريم و دعايی بکنيم

Gazel 378 - ما نگوييم بد و ميل به ناحق نکنيم

Gazel 379 - سرم خوش است و به بانگ بلند می‌گويم

Gazel 380 - بارها گفته‌ام و بار دگر می‌گويم

Gazel 381 - گر چه ما بندگان پادشهيم

Gazel 382 - فاتحه‌ای چو آمدی بر سر خسته‌ای بخوان

Gazel 383 - چندان که گفتم غم با طبيبان

Gazel 384 - می‌سوزم از فراقت روی از جفا بگردان

Gazel 385 - يا رب آن آهوی مشکين به ختن بازرسان

Gazel 386 - خدا را کم نشين با خرقه پوشان

Gazel 387 - شاه شمشادقدان خسرو شيرين دهنان

Gazel 388 - بهار و گل طرب انگيز گشت و توبه شکن

Gazel 389 - چو گل هر دم به بويت جامه در تن

Gazel 390 - افسر سلطان گل پيدا شد از طرف چمن

Gazel 391 - خوشتر از فکر می و جام چه خواهد بودن

Gazel 392 - دانی که چيست دولت ديدار يار ديدن

Gazel 393 - منم که شهره شهرم به عشق ورزيدن

Gazel 394 - ای روی ماه منظر تو نوبهار حسن

Gazel 395 - گلبرگ را ز سنبل مشکين نقاب کن

Gazel 396 - صبح است ساقيا قدحی پرشراب کن

Gazel 397 - ز در درآ و شبستان ما منور کن

Gazel 398 - ای نور چشم من سخنی هست گوش کن

Gazel 399 - کرشمه‌ای کن و بازار ساحری بشکن

Gazel 400 - بالابلند عشوه گر نقش باز من

Gazel 401 - چون شوم خاک رهش دامن بيفشاند ز من

Gazel 402 - نکته‌ای دلکش بگويم خال آن مه رو ببين

Gazel 403 - شراب لعل کش و روی مه جبينان بين

Gazel 404 - می‌فکن بر صف رندان نظری بهتر از اين

Gazel 405 - به جان پير خرابات و حق صحبت او

Gazel 406 - گفتا برون شدی به تماشای ماه نو

Gazel 407 - مزرع سبز فلک ديدم و داس مه نو

Gazel 408 - ای آفتاب آينه دار جمال تو

Gazel 409 - ای خونبهای نافه چين خاک راه تو

Gazel 410 - ای قبای پادشاهی راست بر بالای تو

Gazel 411 - تاب بنفشه می‌دهد طره مشک سای تو

Gazel 412 - مرا چشميست خون افشان ز دست آن کمان ابرو

Gazel 413 - خط عذار يار که بگرفت ماه از او

Gazel 414 - گلبن عيش می‌دمد ساقی گلعذار کو

Gazel 415 - ای پيک راستان خبر يار ما بگو

Gazel 416 - خنک نسيم معنبر شمامه‌ای دلخواه

Gazel 417 - عيشم مدام است از لعل دلخواه

Gazel 418 - گر تيغ بارد در کوی آن ماه

Gazel 419 - وصال او ز عمر جاودان به

Gazel 420 - ناگهان پرده برانداخته‌ای يعنی چه

Gazel 421 - در سرای مغان رفته بود و آب زده

Gazel 422 - ای که با سلسله زلف دراز آمده‌ای

Gazel 423 - دوش رفتم به در ميکده خواب آلوده

Gazel 424 - از من جدا مشو که توام نور ديده‌ای

Gazel 425 - دامن کشان همی‌شد در شرب زرکشيده

Gazel 426 - از خون دل نوشتم نزديک دوست نامه

Gazel 427 - چراغ روی تو را شمع گشت پروانه

Gazel 428 - سحرگاهان که مخمور شبانه

Gazel 429 - ساقی بيا که شد قدح لاله پر ز می

Gazel 430 - به صوت بلبل و قمری اگر ننوشی می

Gazel 431 - لبش می‌بوسم و در می‌کشم می

Gazel 432 - مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی

Gazel 433 - ای که بر ماه از خط مشکين نقاب انداختی

Gazel 434 - ای دل مباش يک دم خالی ز عشق و مستی

Gazel 435 - با مدعی مگوييد اسرار عشق و مستی

Gazel 436 - آن غاليه خط گر سوی ما نامه نوشتی

Gazel 437 - ای قصه بهشت ز کويت حکايتی

Gazel 438 - سبت سلمی بصدغيها فادی

Gazel 439 - ديدم به خواب دوش که ماهی برآمدی

Gazel 440 - سحر با باد می‌گفتم حديث آرزومندی

Gazel 441 - چه بودی ار دل آن ماه مهربان بودی

Gazel 442 - به جان او که گرم دسترس به جان بودی

Gazel 443 - چو سرو اگر بخرامی دمی به گلزاری

Gazel 444 - شهريست پرظريفان و از هر طرف نگاری

Gazel 445 - تو را که هر چه مراد است در جهان داری

Gazel 446 - صبا تو نکهت آن زلف مشک بو داری

Gazel 447 - بيا با ما مورز اين کينه داری

Gazel 448 - ای که در کوی خرابات مقامی داری

Gazel 449 - ای که مهجوری عشاق روا می‌داری

Gazel 450 - روزگاريست که ما را نگران می‌داری

Gazel 451 - خوش کرد ياوری فلکت روز داوری

Gazel 452 - طفيل هستی عشقند آدمی و پری

Gazel 453 - ای که دايم به خويش مغروری

Gazel 454 - ز کوی يار می‌آيد نسيم باد نوروزی

Gazel 455 - عمر بگذشت به بی‌حاصلی و بوالهوسی

Gazel 456 - نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی

Gazel 457 - هزار جهد بکردم که يار من باشی

Gazel 458 - ای دل آن دم که خراب از می گلگون باشی

Gazel 459 - زين خوش رقم که بر گل رخسار می‌کشی

Gazel 460 - سليمی منذ حلت بالعراق

Gazel 461 - کتبت قصه شوقی و مدمعی باکی

Gazel 462 - يا مبسما يحاکی درجا من اللالی

Gazel 463 - سلام الله ما کر الليالی

Gazel 464 - بگرفت کار حسنت چون عشق من کمالی

Gazel 465 - رفتم به باغ صبحدمی تا چنم گلی

Gazel 466 - اين خرقه که من دارم در رهن شراب اولی

Gazel 467 - زان می عشق کز او پخته شود هر خامی

Gazel 468 - که برد به نزد شاهان ز من گدا پيامی

Gazel 469 - انت رواح رند الحمی و زاد غرامی

Gazel 470 - سينه مالامال درد است ای دريغا مرهمی

Gazel 471 - ز دلبرم که رساند نوازش قلمی

Gazel 472 - احمد الله علی معدله السلطان

Gazel 473 - وقت را غنيمت دان آن قدر که بتوانی

Gazel 474 - هواخواه توام جانا و می‌دانم که می‌دانی

Gazel 475 - گفتند خلايق که تويی يوسف ثانی

Gazel 476 - نسيم صبح سعادت بدان نشان که تو دانی

Gazel 477 - دو يار زيرک و از باده کهن دومنی

Gazel 478 - نوش کن جام شراب يک منی

Gazel 479 - صبح است و ژاله می‌چکد از ابر بهمنی

Gazel 480 - ای که در کشتن ما هيچ مدارا نکنی

Gazel 481 - بشنو اين نکته که خود را ز غم آزاده کنی

Gazel 482 - ای دل به کوی عشق گذاری نمی‌کنی

Gazel 483 - سحرگه ره روی در سرزمينی

Gazel 484 - تو مگر بر لب آبی به هوس بنشينی

Gazel 485 - ساقيا سايه ابر است و بهار و لب جوی

Gazel 486 - بلبل ز شاخ سرو به گلبانگ پهلوی

Gazel 487 - ای بی‌خبر بکوش که صاحب خبر شوی

Gazel 488 - سحرم هاتف ميخانه به دولتخواهی

Gazel 489 - ای در رخ تو پيدا انوار پادشاهی

Gazel 490 - در همه دير مغان نيست چو من شيدايی

Gazel 491 - به چشم کرده‌ام ابروی ماه سيمايی

Gazel 492 - سلامی چو بوی خوش آشنايی

Gazel 493 - ای پادشه خوبان داد از غم تنهايی

Gazel 494 - ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآيی

Gazel 495 - می خواه و گل افشان کن از دهر چه می‌جويی